از هاردتاک میلاد دخانچی با حضور محمد قوچانی تا عادل فردوسیپور و پخش بدون ممیزی قرعهکشی جام جهانی
یادداشت یک روزنامهی سینما/ شنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۶
پنجشنبه غروب خبری در کانالهای تلگرامی چرخید مبنی بر حضور روزنامهنگار اصلاحطلب سرشناس این سالها محمد قوچانی در تلویزیون. برنامهای با نام غریب «سختانه» روی آنتن بود که در آن آقای قوچانی داشت فروتنانه پاسخهای مجری جوانی را میداد که در نقش مدعیالعموم او را مورد عتاب و خطاب قرار داده بود؛ ولی این رویکرد برنامه نبود که اهمیت داشت. صرف حضور چهرهای نظیر قوچانی در قاب تلویزیون و اساسن برگزاری یک هاردتاک در تلویزیون دولتی ایران که چهرهی مورد مصاحبه بهصراحت اسمنبردنهای مجری و سهنقطههای آن را با اسامی احزاب سیاسی و آدمهای اکثرن ممنوعهی این سالهای تلویزیون پر کند، نشان از عقبرفتن گستردهی خط قرمزهای صداوسیما داشت. البته که صدحیف برای دادن چراغ سبز اجرای چنین برنامهای به چهرهای نظیر میلاد دخانچی با آن ادبیات و لهجهی دور از فارسی شکرشکن و تلاشش برای حرکت بر مدار خواستههای یک جناح سیاسی معلوم؛ اما همین هم برای مخاطبان تلویزیونی غنیمت بود. ملاقات با یکی از مهمترین روزنامهنگاران این سالها روی آنتن و شنیدن حرفها و مواضعش، خود یک «اتفاق» محسوب میشود، و باید به فال نیک گرفتش.
کمتر از ۲۴ساعت بعد، عادل فردوسیپور تحت لوگوی برند خودساختهاش ۹۰ ویژهبرنامهای برای پوشش زندهی قرعهکشی جام جهانی ۲۰۱۸ روسیه روی آنتن برد. برنامهای با حضور یک میهمان سرشناس بینالمللی یعنی لوئیز فیگو (مطابق استانداردهای جهانی اجرای چنین برنامهای از سوی یک کشور حاضر در مسابقات) و البته جواد نکونام سرشناسترین غایب ایرانی در مسکو. پیش از برنامه و با توجه به تجربهی قبلی پخش قرعهکشی جام پیشین، حرفهای زیادی دربارهی شکل ممیزی تصاویر و مجری برنامه (که طبق یک سنت فرنگی معمولن زن است) زده شده بود و داستان سردار آزمون و درخواستش از همین مجری و باقی ماجراها را هم که همه میدانند. با این حال نه مجری زن چندان به خواست آزمون عمل کرده بود و نه باقی مراسم با خط قرمزهای روتین تلویزیون ایران همخوانی داشت؛ اما آنچه روی آنتن شبکهی سوم رفت، تقریبن باورنکردنی بود. از لحظهی شروع قرعهکشی تا پایان، فریمی از حضور دو مجری زن سانسور نشد و تنها در لحظاتی قاب بزرگ به قاب دو سوم نمایشگر داخل استودیو کات شد. کاری که میتوانست یک ایدهی کارگردانی خود برنامه هم باشد و از شکل توهینآمیز ممیزی همیشهگی برنامههایی از این دست فرسنگها فاصله داشت. رویکردی که سبب شد خیلیها بهجای دنبالکردن مراسم از شبکههای خارجی، مراسم را از تلویزیون خودمان دنبال کنند و خب این اصلن ثمرهی کمی برای برنامهی فردوسیپور و چراغ سبز تلویزیون به او نبود.
این دو اتفاق بهفاصلهی کمتر از ۲۴ساعت در تلویزیون رسمی ایران، نشان از یک عزم دارد. عزمی برای بازگرداندن مخاطب ازدسترفتهی این سالها که گوی رقابت را به چندین شبکهی چند ۱۰ کارمنده باخته است. تلویزیونی که سرمایهی عظیم مردمیاش را با افتادن در یک بازی سیاسی، خیلی ساده از دست داد و درست در مقطعی که شبکههای ماهوارهای و اینترنت گسترش روزافزون پیدا میکردند، تلویزیون ما راه را برای پیشروی سریع آنها در داخل مرزهای ایران هموارتر هم کرد. حالا این ۲۴ساعت عزیز، میتواند نشان یک عزم برای تحول باشد. عزمی که البته مجری آن هم مهم است. میتواند یکجا چهرهای اگزجره و دور از استانداردهای اولیهی اجرا همچون میلاد دخانچی باشد تا چراغ سبز گرفتهشده را خود به دست خویش نابود کند، میتواند هم عادل فردوسیپور باشد که در همهی این سالها نشان داده تا چه اندازه گلزن قهاریست و در دو سه سال گذشته، تبختر و غرور بهسراغش آمده در چندسال قبلتر را هم کنار گذاشته، و دوباره، به نمایندهای برآمده از میان مردم و با حرفهایی از جنس آنها تبدیل شده است.
این ۲۴ساعت، هرچه بود، و فرمان پیشرویاش از هرجا که آمد، برای مخاطبان ایرانی یک ۲۴ساعت در بهشت بود. ۲۴ساعتی که میتوانستند بیخیال رسانههای غربی تلویزیون خودشان را ببینند و بیتوجه به آنچه در قاب تلویزیونهای بیگانه رخ میداد، به تصاویر آنتن خودی اعتماد کنند. ما آنقدرها هم زیادهخواه نیستیم. همیناندازه از احترام هم ما را خوشحال میکند. کاش این احترام به مخاطب در روزهای آینده هم تداوم پیدا کند و هرآنچه را میخواهیم، همینجا جستوجو کرده و بیابیم. بینیاز به خوراک بیگانه.
دیدگاهتان را بنویسید