شمارهي ۴۰۰ ماهنامهي فيلم به سردبيري بهزاد رحيميان يک عنوان ويژه دارد: بهترين فيلمهاي زندگي ما
قصه، انتخاب ۱۰فيلم عمر ايراني و فرنگي منتقدان اين ديار است. من يکي از ۹۲ بازيکن اين بازي بودم و البته سعي زيادي کردم تا قاعدهي بازي را براساس آنچه خواسته شده بود ـانتخاب ده فيلم با اولويتبنديـ و آنچه لازم ميديدم ـانتخاب يک فيلم از هر فيلمسازـ رعايت کنم. حالا نتايج اعلام شده است که ميتوانيد منهاي خود مجله در اينجا آن را بخوانيد ـهرچند توصيه ميکنم خود مجله را از دست ندهيد که حسابي خواندني شدهـ و من ريز نظر و توضيح خودم را در وبلاگ هم ميگذارم تا نظرات شما را هم بدانم. با يک توضيح که چون رفقا قاعدهي بازي را رعايت نکردند و گاه تا ۲۰۰ فيلم هم اسم بردهاند، من يک دهتاي ديگر هم بهترتيب در پينوشت اين پست ميگذارم تا دليل غيبت برخي نامها را در فهرست اصليام بدانيد. خب، اگر ميدانستم قرار است آنجا اين همه نام رديف شود، بالطبع من هم حداقل اين فهرست از يازده تا بيست را در ادامهي همان توضيحات مينوشتم اما بههرحال حالا همينجا بهترين مکان براي کاملکردن بازيست. اول فهرست را بخوانيد و بعد توضيحاتَش را و در ادامه، پينوشت ده فيلم دوم ايراني و فرنگي…
بهترين فيلمهاي زندگي من
ايرانيها:
۱- گوزنها (کيميايي) ۲- ليلا (مهرجويي) ۳- کاغذ بيخط (تقوايي) ۴- شوکران (افخمي) ۵- دربارهي الي… (فرهادي) ۶- بيتا (داريوش) ۷- بهرنگ ارغوان (حاتميکيا) ۸- گزارش (کيارستمي) ۹- دلشدگان (حاتمي) ۱۰- کلاغ (بيضايي)
فرنگيها:
۱- چشمان مبهوت (کوبريک) ۲- پدرخوانده: قسمت دوم (کوپولا) ۳- کازابلانکا (کورتيز) ۴- مخمصه (مان) ۵- لوليتا (لاين) ۶- ويکي کريستينا بارسلونا (آلن) ۷- ترميناتور ۲: روز داوري (کامرون) ۸- سکوت برهها (دمي) ۹- همشهري کين (ولز) ۱۰- بدنام (هيچکاک)
يک: سينما نفس ميکشد، زنده است و پرقدرتتر از هر زمان ديگري به راهاش ادامه ميدهد. حجم بالاي فيلمهاي نزديک به زمان حال اين فهرست، ميگويد مرثيهخوانيهاي برخي، هيچ تاثيري بر کيفيت سينماي اين سالها نداشته، ندارد و نخواهد داشت.
دو: نميدانم انتخاب اين تعداد فيلمهاي دههي نود ميلادي و دههي هفتاد خورشيدي بهدليل رخدادش در سالهاييست که تازه سينما را براي خودم کشف کرده بودم و نوشتن را، يا نه؛ اما بههرحال فيلمهاي ديگر مقدم بر اين انتخابها نبودند و هنوز اينها فيلمهاي محبوبام هستند. در مورد غيبت اروپاييها هم داستان همين است. کارخانهي روياسازي برايام معناي سينماست و اين از همان تربيت دههي نودي ميآيد. براي هرکس سينما يک تعريف دارد و من اين فيلمهاي خوشساخت و خوشآبورنگ را به عنوان انتخابهاي همهي عمر، به تصاوير مغشوش و افسارگسيختهي خارج از چارچوب ترجيح ميدهم.
سه: بازي «يک فيلم از يک فيلمساز» را اينجا هم مثل همهي فهرستهاي دهتايي ديگر اين سالها که نوشتهام رعايت کردهام چون در آن شکل، انتخاب، ميان بهترين فيلمسازهاي زندگي ميشود و نه فيلمها. بنابراين هم در ايرانيها و هم در فرنگيها، آن فيلم از فيلمساز را انتخاب کردهام که برايام محبوبترين بوده است اگرنه – حداقل – ميان خارجيها عدد فيلمهاي کوبريک و در داخليها فيلمهاي کيميايي خيلي بيش از اينها ميشد.
چهار: اما حسرتها… بسيار زياد است ولي نميتوانم از دو فيلم ايراني و دو فيلم فرنگي که قطعا بايد در دو فهرست بالا باشند اما فيلمهاي عزيزتري جايشان نشستهاند نام نبرم. «جويندگان» از فورد بزرگ و «هوش مصنوعي» که تلاقي نگاه کوبريک با اسپيلبرگ است و عاشقانه دوستاش دارم. در ايرانيها هم دو فيلم «سرايدار» (خسرو هريتاش) و «پنجره» (جلال مقدم) بهدلايل متعدد برايام بينهايت عزيزند و جايشان اينجا خاليست. براي يک فيلمساز هم چنين حسرتي را دارم. رسول ملاقليپور که دنياي شخصياش را دوست داشتم و يک فيلم در اين فهرست، نميتوانست نشان علاقهاي باشد که به او و سينماش داشتم.
و پنج: بايد زمان بگذرد تا مطمئن شوم حسام به «تاوان» (جو رايت) و «شواليهي سياه» (کريس نولان) درست است يا نه. در فهرست بعدي شايد اين دو فيلم جاي دو فيلم از فهرست بالا را بگيرند. در مورد ايرانيها هم هنوز از حسام به فيلم خودمان «چه کسي امير را کشت؟» (مهدي کرمپور) فاصله نگرفتهام اما مطمئنام، زمان، ارزشهاي اين يکي را هم بيشتر مشخص خواهد کرد.
پينوشت:
اين هم اضافه بر آنچه در مجله چاپ شده است…
ايرانيها:
۱۱ـ پنجره (مقدم) ۱۲ـ سرايدار (هريتاش) ۱۳ـ کندو (گله) ۱۴ـ کنعان (حقيقي) ۱۵ـ قارچ سمي (ملاقليپور) ۱۶ـ بنبست (صياد) ۱۷ـ طلاي سرخ (پناهي) ۱۸ـ نرگس (بنياعتماد) ۱۹ـ شبهاي روشن (موتمن) ۲۰ـ هنرپيشه (مخملباف)
فرنگيها:
۱۱ـ هوش مصنوعي (اسپيلبرگ) ۱۲ـ جويندگان (فورد) ۱۳ـ بيليارد باز (راسن) ۱۴ـ مگر آنها به اسبها شليک ميکنند؟ (پولاک) ۱۵ـ پاريس تگزاس (وندرس) ۱۶ـ باني و کلايد (پن) ۱۷ـ بچهي رزمري (پولانسکي) ۱۸ـ از دل (راتنام) ۱۹ـ بيل را بکش: جلد دوم (تارانتينو) ۲۰ـ ماهي بزرگ (برتون)
دیدگاهتان را بنویسید