برگه 1
گفت‌وگو

بلوچستان پشت‌مان ایستاد

نرگس آبیار و هوتن شکیبا در گفت‌وگو با روزنامه ایران از جزئیات خلق «شبی که ماه کامل شد» می‌گویند

 

خسرو نقیبی (معاون سردبیر): «شبی که ماه کامل شد» در ساختار نفس‌گیر است، رودست‌های داستان‌پردازانه‌اش تماشاگر را زمین‌گیر می‌کند و به لحاظ بصری از چشم‌گیرترین فیلم‌های این سال‌هاست؛ اما آن‌چه فیلم نرگس آبیار را به یک «فیلم کامل» بدل می‌کند این‌ها نیست. این یک تراژدی عاشقانه است که قدرتش را نه از روایت یک داستان واقعی بر بستر یک تریلر سیاسی، که از درآوردن رابطه‌ی عشق-زناشویی دوتا آدم معمولی به دست می‌آورد. آدم‌هایی که مثل هرکس دیگری می‌خواهند، تمنا می‌کنند، بلندپروازی‌هایی دارند و راه‌حل‌هایی. هرکدام به نحوی. داستان ناگزیربودن آدم‌هاست وقتی می‌خواهند زندگی‌شان را به هر قیمت برای کسی که دوست دارند بهتر کنند.

عاشقانه‌ی عبدالحمید و فائزه، موتور محرک درام «شبی که ماه کامل شد» است؛ با دو بازی حیرت‌انگیز از هوتن شکیبا و الناز شاکردوست، که هرکدام با شیوه‌ای مختص به خود، گلیم‌ عشق‌شان را میان خشونت و خون جاری بر اثر، از آب بیرون می‌کشند. شکیبا با نقطه‌گذاری درست، سیر تحول عبدالحمید را باورپذیر اجرا می‌کند به‌گونه‌ای که وقت تبدیل‌شدن در ماه کامل، لحظه‌ای شک نمی‌کنی که می‌تواند به این نقطه برسد؛ و شاکردوست -در ادامه‌ی مسیری که از «خفه‌گی» آغاز کرده- یک زن معمولی را چنان عادی تصویر می‌کند که دمی شک نمی‌کنی فائزه است، و عاشق، و بعدتر مادر، و بعدتر، در جست‌وجوی یک زندگی ازدست‌رفته.

جلوتر از هر تعریف دیگری به‌عنوان یک فیلم سیاسی، این یک تراژدی عاشقانه‌ است از نرگس آبیار، بعد از تراژدی پیشین‌ش در «نفس»؛ همان‌قدر کامل… همان‌قدر دقیق. از مثلث اصلی فیلم یعنی نرگس آبیار و دو بازیگرش، که تمام جوایز اصلی جشنواره فجر سی‌وهفتم را درو کردند (فیلم، کارگردانی، فیلم‌نامه و بازیگری نقش نخست زن و مرد)، فرصت گفت وگو با دونفرشان در کنار هم مهیا شد. الناز شاکردوست ترجیح می‌دهد کم‌تر گفت‌وگو کند؛ اما نرگس آبیار و هوتن شکیبا دعوت به این گفت‌وگو را پذیرفتند تا برای مخاطبانی که این روزها در هیاهوی فیلم‌های کمدی روی پرده، تریلر سیاسی «شبی که ماه کامل شد» را به فیلم اول جدول فروش بدل کرده‌اند، از جزئیات خلق فیلمی بگویند که با استانداردهای تولیدی فراتر از ابعاد روتین سینمای ایران ساخته شده است.  مشاهده ادامه مطلب →

فیلم غلامرضا تختی
یادداشت‌های مطبوعاتی

در حمایت از یک سینمای جاه‌طلب

سرمقاله‌ی روزنامه‌ی صبا/ ۱۷بهمن ۱۳۹۷

 

سینما فوتبال نیست. محل برد و باخت نیست. دلیلی ندارد زمانی که فیلم‌های مهم و خوب اکران می‌شوند نام‌شان را در فهرست برنده و بازنده بگذاریم. در این سال‌ها بسیار نوشته‌ام که فیلم خوب داریم و فیلم بد. زمانی که فیلم‌های خوب به تعداد می‌رسند دلیلی ندارد که آن‌ها را در ترازوی مقایسه بگذاریم و فکر کنیم فقط می‌توان چند فیلم خوب داشت و باقی را با برچسب‌های مختلف کنار گذاشت. اتفاقی که در جشنواره فیلم فجر سی و هفتم افتاده، همان اتفاقی‌ست که ۴ جشنواره پیش‌تر هم شاهد آن بودیم. بیش از ده فیلم مهم در جشنواره اکران شد و اکران سینمایی موفقی را هم برای سال بعد رقم زد. فیلم‌های جشنواره فجر امسال در ژانرهای مختلف و در شکل‌های روایی مختلف، پتانسیل این را دارند که اکران سال آینده سینمای ایران را رونق بدهند. این توان را دارند تا با طیف‌های مختلف مخاطب ارتباط برقرار کنند. فیلم‌های مهمی هستند که می‌توانند سینمای سال ۹۸ را بدل به یک سکوی پرتاب برای آینده‌ی سینمای ایران کنند. این اما چیزی نیست که دوستان منتقد و نویسنده‌ی ما چندان متوجه‌اش باشند. فکر می‌کنند مثل هر سال دیگری باید شروع به زدن تعدادی فیلم و بالا بردن تعداد دیگری فیلم بکنند چون جشنواره محل رقابت است. چون باید برنده و بازنده داشته باشد. چنین نگاهی از اساس غلط است. این سینمای ایران است و خوب و بدش برای همه‌ی ماست. این سینمایی است که چه در تکنیک و چه در فرم و چه در محتوا تلاش می‌کند گام‌های بلندی بردارد. یک سینمای پر از جاه‌طلبی و بلندپروازی. سینمایی که سالیان سال آرزوش را داشتیم. کاش به جای عیب‌جویی، به جای بهانه‌تراشی، به جای برخوردهای تند و تیز، کنار این سینما بایستیم و به آن ببالیم. در تمام این دو دهه حضور فعال در جشنواره، امسال بیش‌تر از هر سال دیگری، به آینده‌ی سینمای ایران خوش‌بینم. به فیلم‌سازان تازه‌نفسی که می‌خواهند کار دیگری کنند… راه دیگری روند…
کاش کنارشان بایستیم، نه مقابل‌شان.