حالا زمين و زمان دست ژرمن‌هاست…

درباره‌ي بازي ديشبِ تيم‌هايي که دوست‌شان داشتم و از اين‌جا به بعد جام

راست‌ش ديشب اندازه‌ي فينال نود حرص نخوردم. زجر آن بازي با هيچ روز و ماه و سالي قابل مقايسه نيست. از نيمه‌هاي دهه‌ي نود ـ آن روزها که آلمان همان سفيد دوران گرد مولر را پوشيد و آن خط کذايي را از روي پيراهن‌ش برداشت ـ ور منطقي ذهن‌م ژرمن‌ها را هم دوست داشت و آنها را هم جداگانه پي‌گيري مي‌کرد. وقتي به هم مي‌رسيدند، خب آرژانتين را بيشتر دوست داشتم چون عشق کودکي بود و بعد امسال ديگر پاي مارادونا وسط بود. ديشب تيم مغرور آرژانتين را که درون زمين بود خيلي دوست نداشتم. دست‌وپا زدن‌شان را که مي‌ديدم ور منطقي‌ام مي‌گفت جام در دست آلماني‌هاست و ناکامي مسي را که مي‌ديدم مي‌فهميدم چرا سال‌هاست که کسي مارادونا نشده. دل‌م آن کنار زمين بود. پيش مارادونا. خيلي تلخ بود. عکس فاتحانه‌اش وقتي جام را در دست مي‌گرفت از دست رفت. رسيدن‌ش به افتخاري که پيش‌تر فط بکن‌بائر داشت و البته که مارادونا کجا و بکن‌بائر کجا. راست‌ش بابت آن فينال نود بکن‌بائر جزو معدود آلماني‌هايي‌ست که هنوز هم دل‌م باهاشان صاف نشده. ديشب فقط فکر مارادونا بودم و اين‌که بايد جواب مزخرفات پله را بدهد. اين‌که سوژه‌ي عکاس‌ها خواهد شد. فقط از تحقير تيم‌ش دل‌م گرفته بود و اين‌که ديگر سخت مي‌تواند به اينجايي برگردد که ديروز قبل بازي ايستاده بود.‏

اس‌ام‌اس‌ها و تلفن‌هاي بامزه‌اي داشتم درباره‌ي اين داستان وجه احساسي و وجه منطقي. ورهاي مختلف (سلام آنا). حالا ولي تيم يوآخيم لو شده دار و ندار ما در جامي که خوشبختانه تنها آفريقايي‌اش هم بيرون شد و قهرماني سه تيم ديگرش هم هرکدام به‌نوعي يک فاجعه خواهد بود. اروگوئه که قرعه‌ي آسان‌ش تا به اينجا رساندش و جلوي کره‌ي جنوبي و غنا هم جان کند تا به اينجا برسد، نارنجي‌ها که اصولن جزو تيم‌هاي منفورم هستند و فقط جلوي برزيل مي‌شد خواهان پيروزي‌شان بود و اسپانياي سابقن دوست‌داشتني که البته وقتي نيمي‌شان از بدنه‌ي بارسا مي‌آيند فقط پپ را براي عق‌زدن کم دارند؛ و خب تيم غير يک‌دست و بدي هم هستند.‏ حالا زمين و زمان از آن ژرمن‌هاست…

دیدگاهتان را بنویسید