آن‌که بر سر توقیف «رحمان ۱۴۰۰» هلهله می‌کشد از سینما نیست

بحث ژانر، کیفیت و انتخاب تماشاگر یک چیز است و بحث برخورد فراقانونی با فیلم‌ها (شما بخوانید با کلیت سینمای ایران) یک چیز دیگر. آن روز که دیدید فارس و کیهان و دیگر رسانه‌های اصول‌گرا میدان را به دست گرفته‌اند و از عملکرد سازمان سینمایی حمایت می‌کنند و بر طبل تفرقه می‌کوبند، بدانید جایی از مسیر را اشتباه آمده‌ایم. وقتی سهم‌خواهی می‌کنند که حالا که توقیف‌ش کردید دفتر پخش پرقدرت‌ش را هم تعطیل کنید و سهم‌شان را هم به دیگران بدهید و آدم مدنظر ما را هم بر مسند قدرت بگذارید و حتا به نهاد هم‌سوی خودشان یعنی حوزه‌ی هنری هم خرده می‌گیرند که سانسور اضافه بر ارشاد کافی نبوده و به رویه‌ی پیشین باید خودسر فیلم را تحریم (بخوانید توقیف حداقل در شهرستان‌ها به واسطه‌ی داشتن اکثر سینماهای خوب بیرون تهران) می‌کرده، این‌ها یعنی هدف انتقام‌گیری از سینمای پرمخاطب و مردم است و نه یک شخص و یک جریان. همان جریانی که سال‌هاست کوشیده سینمای ایران را به حاشیه ببرد و یک سینمای گلخانه‌ای پروپاگاندا را جای‌گزین سینمای مردمی ایران کند.
آن‌که بر سر توقیف «رحمان ۱۴۰۰» هلهله می‌کشد از سینما نیست. باید مراقب باشیم. اختلافات درونی اهل سینما، نباید سبب شود تمامیت سینمای ایران زیر سوال برده شود. رفتار غیرمسئولانه‌ی ارشاد و سازمان سینمایی چیز تازه‌ای در این چندسال نیست؛ این‌که شهامت ایستادن بر سر پروانه‌ی نمایش خود را ندارند و هربار توپ را درون زمین خود سینما می‌اندازند. مگر کم شنیده‌ایم در این سال‌ها که به فیلم‌ساز و تهیه‌کننده گفته‌اند خودت اعلام کن فیلم‌ت آماده نیست و خودت بگو که فیلم‌ت را از جشنواره بیرون کشیده‌ای و خودت بگو که اصلن سهم از جوایز نمی‌خواهی. باور کنید این‌ها عادی نیست. در هرجای جهان برای هر کس که تعریف کنی دو شاخ از سرش سبز می‌شود ولی این‌جا بس که رخ داده و دم نزده‌ایم، تبدیل به امر عادی شده؛ و هر بار، بهانه تازه‌تر و بامزه‌تر می‌شود. درباره‌ی «رحمان ۱۴۰۰» بعد از یک ماه نمایش گفته‌اند نسخه‌ای که اکران شده با نسخه‌ی مجوزگرفته تفاوت دارد. باشد. راه‌ش که ساده است. مگر نسخه‌ی مجوزگرفته‌ای در کار نبوده به‌هرحال؟ به فاصله‌ی یک روز می‌شد آن نسخه‌ی اصل را با نسخه‌ی بی‌مجوز جایگزین کرد و اکران فیلم را از سر گرفت و اگر واقعن تخلف قانونی رخ داده بود، صاحبان فیلم را جریمه کرد. «توقیف» پاسخ نیست. توقیف یعنی پایان یک فیلم؛ در باقی اکران و پخش خانه‌گی و ادامه‌ی حیات آن. طرف توقیف هم چه محسن امیریوسفی باشد، چه منوچهر هادی و چه مسعود ده‌نمکی باید معترض آن شد؛ چون دیگر شخص و گرایش فیلم‌سازی و سویه‌ی سیاسی‌اش نیست که اهمیت دارد. یک طرف قانون ایستاده و سمت دیگر سینما. توقیف فیلم دارای پروانه‌ی نمایش، یک رفتار فراقانونی‌ست و هرکس که به سینمای ایران اعتقاد دارد باید مقابل آن بایستد و موضع بگیرد؛ چون آن‌که بر سر توقیف هر فیلمی هلهله می‌کشد، از سینما نیست.

دیدگاهتان را بنویسید