به یاد استن لی در ستون هفتهگی اعتماد: در شهر خبری هست!
بچهی یک خانوادهی پناهنده از اروپای شرقی، در آمریکای پیش از جنگ دوم جهانی، هرکاری کرد که به عشقش برسد؛ به داستانگفتن، آنگونه که خودش را خوشحال میکرد. کنترلچی سینما شد، متن تبلیغاتی نوشت، آگهی ترحیم هم؛ تا به تایملی رسید. به انتشاراتی نخستین سالهای رونق کامیکبوکها. نوزده ساله بود که ویراستار کتابهای فانتزی قهرمانانه شد و کاپیتان امریکا پیش چشمش جان گرفت. مظهر قدرت ملی کشورش برابر نازیسم که داشت جهان را میگرفت. او هم بود که نخستینبار سپر کاپیتان را سمت دشمنانش پرتاب کرد تا سپر فقط یک وسیلهی دفاعی نباشد؛ اما اینها کافی نبود. او میخواست ابرقهرمانهای خودش را بسازد.
جنگ که بالا گرفت او هم رفت و وقتی بازگشت کامیکها چندان به ابرقهرمانان روی خوش نشان نمیدادند. وسترن شده بودند و پلیسی. این را نمیخواست. با جوآن ازدواج کرد و عشق زندگیاش هم او را تشویق کرد همانی که باید باشد: خالق ابرقهرمانها. چهار شگفتانگیز را نوشت و با الهام از دکتر فرانکنشتاین هالک را خلق کرد. از هاوارد هیوز و جاهطلبیهاش تونی استارک یا همان آیرونمن را ساخت و اسپایدرمن را با دیدن حشرهای سروته روی دیوار خلق کرد. بازیگوش بود و جاهطلب؛ با ایدههایی شبیه اینکه چرا حتمن باید ابرقهرمان قلچماق باشد و درشتهیکل. انتمن را ساخت که به کلی خرق عادت بود و یکدوجین کاراکتر منفی؛ که برخیشان را دوست داشت و زمان که گذشت به جهان قهرمانان اضافهشان کرد. بلکویدو و گروت و بلکپنتر و اسکارلتویچ همه از سمت شر به خیر رسیدند. پسربچه حالا در گذر از جوانی همانجایی بود که میخواست. خالق داستانهای کودکان جهان بود و فرمانروای یک جهان فانتزی. شاید خودش ندید ولی ابرقهرمان واقعی، خود «استن لی» بود؛ با داستان پرفراز و نشیب زندگی کسی که خواست و توانست.
وقتی بهش گفتند چرا داستان زندگی خودش را هیچوقت ننوشته، گفت «من ۶۰سال درکنار یک زن زندگی کردم. آنها قصههای مردانی را دوست دارند که از یک عاشقانه به عاشقانهی دیگر میروند.» اما ما که یادمان میماند داستان زندگی خودش بود که استن لی را به ما داد. به ما بچههای بزرگشده در دل رنگ و تصویر. به ما بچههای عاشق داستان شخصیتهایی که هر نشدی را شُد میکردند. او مارول را ساخت؛ یکی از دو امپراتوری داستانهای مصور را.
سر نمایش آخرین فیلم جهان سینمایی مارول، صف نمایش منتهی به سالن، پر از پسرودخترهای ده پانزدهساله بود. لی در ۹۵سالهگی مرد اما بچههایی با ۸۰سال فاصلهی سنی با او، هنوز رؤیاهاشان را به ساعت او تنظیم میکنند. کدام ابرقهرمان چنین قدرتی دارد؟
دیدگاهتان را بنویسید