نمایشگاه انفرادی عکس
مهناز افشار و بهرام رادان «از نزدیک و شخصی» در ٢٤قاب
به روایت خسرو نقیبی
افتتاحیه: یکشنبه ٢٢دىماه ۱۳۹۲ از ساعت ١٧ الى ٢١ در لیدوما لانژ
بازدید تا پنجم بهمنماه ۱۳۹۲ از ساعت ١٥ الى ٢٠
«از نزدیک و شخصی» به روایت عکاس
دوست دارم این کارها را به چشم یک نمایشگاه عکس نبینید؛ دوستتر دارم اینها یادداشتهای تصویری یک فیلمنامهنویس از رابطهی دو کاراکتری دیده شود که روی کاغذ خلقشان کرده و حالا رنگ واقعیت به خود گرفته بودند. امیر و شیرین دوستداشتنیِ من در واقعیت؛ نه آنی که برای نگاتیو سینما در «پل چوبی» پلانبهپلان بازی شد، نه خود بهرام رادان و مهناز افشارِ واقعی. اینها لحظههای واقعی و بیرون قابِ دوربین سینمای دو بازیگر بود برای رسیدن به رابطهی واقعی دو شخصیتی که «گذشته» پشت خود داشتند… یک رابطهی ۱۰ساله.
سال ۸۸ بود. همراه مهدی کرمپور قصهی زوجی را نوشتیم که بعد از یک دهه میخواستند جور دیگری رابطهشان را ادامه دهند. در جایی دیگر. از همان وقت نوشتن صحنهها و دیالوگها، تصویر رادان و افشار توی سرم بود. آنها را هم آخرینبار ۱۰سال قبل کنار هم روی پرده دیده بودیم -با فیلمی که به قول بهرام هر دوی آنها را به «ستارههای کاغذی» سینمای ایران تبدیل کرد- و بعد، در این فاصله، هر دو به ستارههای واقعی این سینما بدل شده بودند. میدانستم هر دو منتظر قصهای هستند و کاراکترهایی، که آن تصویر جوانانهی ۱۰سال قبل را به تصویر زوج باتجربهی زندگی امروز تبدیل کنند و «پل چوبی» همان قصه بود. داستان شیرین و امیری که عشق و نفرت را به فاصلهای کم در یکی از حساسترین برهههای زمانی تاریخ معاصر ایران تجربه میکردند. درست شبیه کاراکترهای شماری از مهمترین عاشقانههای تاریخ.
وقتِ فیلمبرداری، از هر دو که رفیق قدیم هستند، اجازه گرفتم تا این تلاش برای امیر و شیرین شدنشان را تصویری ثبت کنم. لحظههای خصوصیتری را که یک بازیگر برای رفتن در قالب شخصیتش پشت سر میگذارد. بهعنوان خالق آن رابطه و آن حرفهایی که بینشان ردوبدل میشد، واقعیت پیداکردن نوشتههای روی کاغذ «از نزدیک و شخصی» تجربهی هیجانانگیزی بود… و نتیجهاش، برای خودم، دوستداشتنی.
آن سالهای سخت را پشت سر گذاشتیم، «پل چوبی» هم به نمایش درآمد و مردم دوستش داشتند، و حالا وقتش بود که این مجموعه هم از گنجه بیرون بیاید و دیده شود. لحظههایی که نه در خود فیلم هست، نه مربوط به پشت صحنه. لحظههای دونفره و تکنفرهای است برای رسیدن به «حالِ درست» دو شخصیت؛ عکسهایی که قرار است حالشان همان حالی باشد که کلیدجملهی ورود به جهان «پل چوبی» توصیف میکند: که «عشق یعنی حالِت خوب باشه»…
گفتوگو با روزنامهی کسبوکار دربارهی نمایشگاه عکس «از نزدیک و شخصی»
لب مرز بودیم؛ مرز اقتصاد و هنر
علی نعیمی: نمایشگاه عکسهای خسرو نقیبی، فیلمنامهنویس فیلمهایی چون «چه کسی امیر را کشت» و «پل چوبی»، از دو کاراکتر فیلم اخیر مهدی کرمپور با عنوان «از نزدیک و شخصی» چند روزی است در گالری لیدوما لانژ برپا شده است؛ نمایشگاهی از عکسهای مهناز افشار و بهرام رادان در قابهایی که تا پیش از این به این صورت دیده نشده بودند.
نقیبی دربارهی برپایی این نمایشگاه میگوید: افرادی که در یکی از رشتههای هنری فعالیت میکنند همیشه دوست دارند به دیگر رشتهها سرک بکشند و به برخی از علاقهمندیهای خود فرصت اجرا بدهند. از آنجایی که من رشتهاصلیام در دانشگاه گرافیک بوده است، عکاسی همواره یکی از رشتههای مورد علاقهام بود اما به دلیل فعالیت درمطبوعات و در سینما به عنوان فیلمنامهنویس این علاقه در حاشیه قرار گرفته بود.
وی میافزاید: در زمان فیلمبرداری «پل چوبی» مثل همیشه دوربینم کنارم بود و برای خودم به عکاسی مشغول بودم. از همان یکی دو روز اول سر صحنه فیلمبرداری اتفاقاتی افتاد که دیدم موقعیت مناسبی است تا بتوانم صحنههایی را توسط دوربین ثبت کنم. مهناز افشار و بهرام رادان ۱۰ سالی بود که روبهروی هم بازی نکرده بودند اما رابطهی دوستانه و صمیمانهای با هم داشتند و فارغ از فضای سینمای ایران که بسیاری از بازیگران پشت دوربین اصلا رابطه خوبی ندارند، این دو بازیگر ارتباط صمیمانهی خودشان را به فضای داخل فیلم که به آن نیاز داشتیم، وارد کردند. من هم سعی کردم از این رابطهی دوستانه استفاده کنم و عکسهایی بگیرم که برای خودم جنبهی شخصی داشت و قرار نبود بر مبنای آن نمایشگاهی برگزار شود.
نقیبی با اشاره به روزهای فیلمبرداری «پل چوبی» میگوید: نکتهای که در طول این رابطه برایم جالب بود و در عکسها هم تاثیر خودش را گذاشت، شکار صحنه بود یعنی با وجود اینکه با بهرام رادان و مهناز افشار از همان ابتدای فیلمبرداری هماهنگ کرده بودم که ثبت این لحظهها یک اتفاق شخصی بین ما سه نفر باشد اما در طول زمان فیلمبرداری سعی کردم بدون اینکه متوجه حضور دوربین عکاسی من شوند، لحظههایی را ثبت کنم که مثل دو کاراکتر اصلی «پل چوبی» ابتدا با خوشی و آرامش آغاز میشود و در نهایت بنا به سختیها و خستگیهای کار چهرهی این دو بازیگر هم خستهتر و گرفتهتر میشد.
وی ادامه میدهد: ضمن اینکه کاراکترهای مهناز افشار و بهرام رادان در «پل چوبی» بیشتر مدنظرم بود و احساس میکنم حال خوبی که در چهرهی کاراکترهای فیلم بود، در عکسها هم تاثیر گذاشت.
نقیبی از انصراف خودش برای برپایی این نمایشگاه میگوید: فیلمبرداری که تمام شد و هر کدام مشغول کارهای دیگرمان شدیم، یکی دو بار در جمعهایی که هر سه با هم بودیم، صحبت از عکسها و انتشار آن به میان آمد. اما خودم سعی میکردم از این کار دوری کنم. آن هم به دو دلیل؛ اول اینکه به دلیل بازتابهای منفی عکاسی چهرههایی که حرفهی اصلیشان عکاسی نبود، باعث شده بود فضای بیرونی این شرایط را نپذیرد. دوم اینکه چون شاخههای مختلف را در این سالها تجربه کردم، اضافه کردن یک رشتهی دیگر به کارهای حرفهای شاید اتفاق خوبی نباشد چون وارد شدن به یک حاشیه جدید بود و من در طول سالها فعالیتم در سینما و مطبوعات سعی کردم از حاشیهها دوری کنم و کار خودم را انجام دهم.
وی عنوان میکند: وقتی با اصرار برخی از دوستانم و حمایتهای خوبی که مهناز افشار و بهرام رادان برای انتشار عکسها از من داشتند، با چند نفر از گالریداران صحبت کردم و چون این نوع عکاسی نمونهی مشابهی نداشت، اتفاقی در حال رخدادن بود که لب مرز بود؛ مرز بین یک نمایشگاه هنری یا یک نمایشگاه اقتصادی. چون هر دوی این مولفهها در مجموعه عکسها وجود داشت، نمیشد نمایشگاهی برگزار کرد که یکی از این دو مولفه را در خود نداشته باشد.
فیلمنامهنویس «طهران تهران» میافزاید: همزمان با اکران فیلم «پل چوبی»، سختیهایی که برپایی چنین نمایشگاهی میتوانست داشته باشد من را از برگزاریاش منصرف کرد تا اینکه اواخر اکران فیلم در یک جمع خصوصی، خانم افشار از عکسها پرسید و وقتی متوجه شد از برپایی آن منصرف شدم، از من خواست مجدد عکسها را ببیند. از مجموع ۹۰ عکس ادیتشده و آمادهشده، به ۲۴ عکس رسیده بودیم که همانجا روی گوشی موبایلم به خانم افشار نشان دادم. او هم گفت اگر سرمایهگذاری و کارهای اجرایی توسط خودشان و دوستانشان اتفاق بیفتد، مایل به برگزاری نمایشگاه هستم؟ من هم استقبال کردم که این کار انجام شود.
وی عنوان میکند: برگزاری نمایشگاه خیلی سریع اتفاق افتاد. ظرف دو هفته تمام کارها را انجام دادیم چون قرار بود همزمان با نمایشگاه، مجموعه لیدوما لانژ هم افتتاح شود.
این روزنامهنگار درباره اتفاق مثبت برگزاری این نمایشگاه میگوید: این نمایشگاه ریسکی بود که جواب داد. از لحاظ هنری برای خودم تجربهی خوبی بود چون خیلی از عکاسان مطرح در این حوزه عکسها را دیدند و آن را تایید کردند. از منظر اقتصادی هم برای سرمایهگذاران و خودم اتفاقهای خوبی رخ داد چون مجموع فروشی که داشتیم، به عدد خوبی رسید که برای چنین نمایشگاهی با این ابعاد انتظارات همه را برآورده کرد.
نقیبی با اشاره به تجربهی منحصربهفرد این نمایشگاه میگوید: تا قبل از این، نمایشگاه عکس فیلم برپا شده بود که سرآمد همهی آنها نمایشگاههای عکس عزیز ساعتی بود که از فیلمهای علی حاتمی و مسعود کیمیایی برپا کرده بود. اما این نوع از نمایشگاه عکس که به شخصیتهای یک فیلم ارزش افزودهای بدهیم و آن را به نوع دیگری ارائه بدهیم، برای نخستین بار رخ داده است.