برگه 1
گفت‌وگوها

میز نقد، میدان جنگ نیست

گفت‌و‌گوی روزنامه‌ی «جام جم» با خسرو نقیبی، یکی از اعضای میز نقد برنامه هفت

خسرو نقیبی یکی از اعضای نسبتا ثابت میز نقد برنامه هفت است. نقیبی که خودش سابقه فیلمنامه نویسی هم دارد  جز و منتقدان جوان و آینده‌داری به حساب‌ می‌آید که در فصل جدید هفت به شکل پررنگ‌تری در نقد‌ها مشارکت می‌کند.  به سراغ نقیبی رفتیم تا نظرش را در مورد اثر گذاری برنامه هفت و میز نقد این برنامه بشنویم.

 

فکر می کنید میز نقد برنامه «هفت» چقدر در سینمای ما اثرگذار است؟

براساس مطالبی که این روزها در رسانه ها و روزنامه ها خواندم، میز نقد برنامه بخشی است که بیشتر از بخش‌های دیگرش مورد استقبال قرار گرفته است. چند روز قبل پرونده ای را در یک روزنامه می خواندم و در آن اینطور نوشته شده بود که در این بخش تکلیف مخاطب مشخص است و شما با مسئله عجیب و غریبی رو به رو نمی شوید.

بازتاب ها بیشتر منفی بوده است یا مثبت؟

زیاد می‌بینم که جماعتی می گویند «هفت برنامه ضعیفی شده است» یا «هفت رو به نابودی می رود» و جمله هایی از این دست. این مطالب در حالی گفته می شود که این حجم از بازتابی که ما در رسانه ها و میان مردم می بینیم، قطعا نشان از ضعیف تر شدن برنامه نیست. فکر می کنم تنها منتقدی باشم که در هر پنج فصل قبلی برنامه «هفت» حضور داشته‌ام. حتی مسعود فراستی هم در دوره ای حضور نداشت اما من در تمام فصل های این برنامه بوده‌ام و می توانم بگویم که همچنان مانند سالیان گذشته، این برنامه بازتاب های خاص خودش را چه از مردم و چه از رسانه ها دارد. مشاهده ادامه مطلب →

گفت‌وگوها

گفت‌وگوی خسرو نقیبی و مهدی کرم‌پور درباره سوفی و دیوانه | همه فقط بلدند در شبکه‌های اجتماعی غر بزنند

خبر آنلاین: فیلم سینمایی «سوفی و دیوانه» پنجمین ساخته مهدی ‌کرم‌پور این روزها در حالی روی پرده سینماهاست که کارگردانش از ابتدای اکران درخواست اکران نیم‌بهای فیلمش را در سینماها داشت، او می‌گوید نسبت به مسائل اجتماعی بی‌تفاوت نیست و این اقدام را هم در همین راستا عملی کرده است.

نژلا پیکانیان: مهدی‌ کرم‌پور کارگردان کم‌کاری است، خودش هم به این مساله واقف است و روندی که در فیلمسازی پیش گرفته را ویژگی کاری و حرفه‌ای‌اش می داند. این کارگردان سینما و تلویزیون سال 95 پنجمین فیلم کارنامه‌اش را کارگردانی کرد، فیلمی که پس از کش و قوس‌های فراوان که البته دیگر آثار این فیلمساز هم از آنها در امان نبوده بعد از دو سال رنگ پرده را به خود دید.

«سوفی و دیوانه» جدیدترین ساخته کرم‌پور اما موافق و مخالف صفر و صد دارد، آنهایی که با فضای خاص فیلم و مفاهیم نهفته آن ارتباط برقرار می‌کنند و گروهی که از اساس با آن مخالف‌اند. به بهانه اکران این فیلم در سینماها از مهدی کرم‌پور و خسرو نقیبی، فیلمنامه‌نویس و منتقد که همکاری‌های مشترکی نیز با کرم‌پور در مقام فیلمنامه‌نویس داشته دعوت کردیم تا درباره این فیلم بیشتر حرف بزنیم.

مشاهده ادامه مطلب →

من در رسانه‌ها, گفت‌وگوها

از تصمیمات سیاست‌مدارانه داوران تا بلاتکلیفی ۳۶ ساله

کیوان کثیریان، خسرو نقیبی و سیدعبدالجواد موسوی فیلم‌ها و برگزاری جشنواره فجر را نقد کردند

میزگرد خبرآنلاین در پایان سی و ششمین جشنواره فیلم فجر/ ۲۷ بهمن ۱۳۹۶

 

کیوان کثیریان، خسرو نقیبی و سیدعبدالجواد موسوی سه منتقد سینما در فاصله کوتاهی از پایان کار سی و ششمین جشنواره فیلم فجر آثار مهم، اتفاقات جنجالی، داوری‌ها و شیوه مدیریت جشنواره را تحلیل و بررسی کردند.

مهدی درستی: سی و ششمین جشنواره فیلم فجر با تمام اتفاقات تلخ و شیرین که داشت با برگزاری اختتامیه و معرفی برگزیدگان به پایان رسید، اما همچنان بازار صحبت و تحلیل‌ها و نقدها و سخنان داوران درباره جشنواره داغ است.

پس از پایان این رویداد سینمایی فرصت مناسبی است تا با نگاهی متمرکز بر جشنواره به تحلیل آثار راه‎یافته به جشنواره سی و ششم، شیوه برگزاری آن، نحوه داوری و تصمیماتی که از سوی هیات داوران گرفته شد بیاندازیم و به آسیب‌شناسی جشنواره فیلم فجر در 36 سالگی بپردازیم.

به این بهانه در مناظره‌ای با حضور کیوان کثیریان، خسرو نقیبی و عبدالجواد موسوی منتقدان سینما در کافه خبر به گفت‌وگو درباره سی و ششمین جشنواره فجر و باید و نبایدهای آن پرداختیم.

آن‌چه در ادامه می‌خوانید گفت‌وگوی سمیه علیپور با این سه منتقد درباره جشنواره فجر و تمامی اتفاقات و رویدادهای سی و ششمین دوره آن است. مشاهده ادامه مطلب →

از نزدیک و شخصی, گفت‌وگوها

گفت‌وگو با روزنامه‌ی کسب‌وکار درباره‌ی نمایشگاه عکس «از نزدیک و شخصی»

لب مرز بودیم؛ مرز اقتصاد و هنر

علی نعیمی: نمایشگاه عکس‌های خسرو نقیبی، فیلمنامه‌نویس فیلم‌هایی چون «چه کسی امیر را کشت» و «پل چوبی»، از دو کاراکتر فیلم اخیر مهدی کرم‌پور با عنوان «از نزدیک و شخصی» چند روزی است در گالری لیدوما لانژ برپا شده است؛ نمایشگاهی از عکس‌های مهناز افشار و بهرام رادان در قاب‌هایی که تا پیش از این به این صورت دیده نشده بودند.
نقیبی درباره‌ی برپایی این نمایشگاه می‌گوید: افرادی که در یکی از رشته‌های هنری فعالیت می‌کنند همیشه دوست دارند به دیگر رشته‌ها سرک بکشند و به برخی از علاقه‌مندی‌های خود فرصت اجرا بدهند. از آن‌جایی که من رشته‌اصلی‌ام در دانشگاه گرافیک بوده است، عکاسی همواره یکی از رشته‌های مورد علاقه‌ام بود اما به دلیل فعالیت درمطبوعات و در سینما به عنوان فیلمنامه‌نویس این علاقه در حاشیه قرار گرفته بود.
وی می‌افزاید: در زمان فیلم‌برداری «پل چوبی» مثل همیشه دوربینم کنارم بود و برای خودم به عکاسی مشغول بودم. از‌‌ همان یکی دو روز اول سر صحنه فیلم‌برداری اتفاقاتی افتاد که دیدم موقعیت مناسبی است تا بتوانم صحنه‌هایی را توسط دوربین ثبت کنم. مهناز افشار و بهرام رادان ۱۰ سالی بود که روبه‌روی هم بازی نکرده بودند اما رابطه‌ی دوستانه و صمیمانه‌ای با هم داشتند و فارغ از فضای سینمای ایران که بسیاری از بازیگران پشت دوربین اصلا رابطه خوبی ندارند، این دو بازیگر ارتباط صمیمانه‌ی خودشان را به فضای داخل فیلم که به آن نیاز داشتیم، وارد کردند. من هم سعی کردم از این رابطه‌ی دوستانه استفاده کنم و عکس‌هایی بگیرم که برای خودم جنبه‌ی شخصی داشت و قرار نبود بر مبنای آن نمایشگاهی برگزار شود.
نقیبی با اشاره به روزهای فیلم‌برداری «پل چوبی» می‌گوید: نکته‌ای که در طول این رابطه برایم جالب بود و در عکس‌ها هم تاثیر خودش را گذاشت، شکار صحنه بود یعنی با وجود این‌که با بهرام رادان و مهناز افشار از‌‌ همان ابتدای فیلم‌برداری هماهنگ کرده بودم که ثبت این لحظه‌ها یک اتفاق شخصی بین ما سه نفر باشد اما در طول زمان فیلم‌برداری سعی کردم بدون این‌که متوجه حضور دوربین عکاسی من شوند، لحظه‌هایی را ثبت کنم که مثل دو کاراکتر اصلی «پل چوبی» ابتدا با خوشی و آرامش آغاز می‌شود و در ‌‌نهایت بنا به سختی‌ها و خستگی‌های کار چهره‌ی این دو بازیگر هم خسته‌تر و گرفته‌تر می‌شد.
وی ادامه می‌دهد: ضمن این‌که کاراکترهای مهناز افشار و بهرام رادان در «پل چوبی» بیش‌تر مدنظرم بود و احساس می‌کنم حال خوبی که در چهره‌ی کاراکترهای فیلم بود، در عکس‌ها هم تاثیر گذاشت.
نقیبی از انصراف خودش برای برپایی این نمایشگاه می‌گوید: فیلمبرداری که تمام شد و هر کدام مشغول کارهای دیگرمان شدیم، یکی دو بار در جمع‌هایی که هر سه با هم بودیم، صحبت از عکس‌ها و انتشار آن به میان آمد. اما خودم سعی می‌کردم از این کار دوری کنم. آن هم به دو دلیل؛ اول این‌که به دلیل بازتاب‌های منفی عکاسی چهره‌هایی که حرفه‌ی اصلی‌شان عکاسی نبود، باعث شده بود فضای بیرونی این شرایط را نپذیرد. دوم این‌که چون شاخه‌های مختلف را در این سال‌ها تجربه کردم، اضافه کردن یک رشته‌ی دیگر به کارهای حرفه‌ای شاید اتفاق خوبی نباشد چون وارد شدن به یک حاشیه جدید بود و من در طول سال‌ها فعالیتم در سینما و مطبوعات سعی کردم از حاشیه‌ها دوری کنم و کار خودم را انجام دهم.
وی عنوان می‌کند: وقتی با اصرار برخی از دوستانم و حمایت‌های خوبی که مهناز افشار و بهرام رادان برای انتشار عکس‌ها از من داشتند، با چند نفر از گالری‌داران صحبت کردم و چون این نوع عکاسی نمونه‌ی مشابهی نداشت، اتفاقی در حال رخ‌دادن بود که لب مرز بود؛ مرز بین یک نمایشگاه هنری یا یک نمایشگاه اقتصادی. چون هر دوی این مولفه‌ها در مجموعه عکس‌ها وجود داشت، نمی‌شد نمایشگاهی برگزار کرد که یکی از این دو مولفه را در خود نداشته باشد.
فیلمنامه‌نویس «طهران تهران» می‌افزاید: همزمان با اکران فیلم «پل چوبی»، سختی‌هایی که برپایی چنین نمایشگاهی می‌توانست داشته باشد من را از برگزاری‌اش منصرف کرد تا این‌که اواخر اکران فیلم در یک جمع خصوصی، خانم افشار از عکس‌ها پرسید و وقتی متوجه شد از برپایی آن منصرف شدم، از من خواست مجدد عکس‌ها را ببیند. از مجموع ۹۰ عکس  ادیت‌شده و آماده‌‌شده، به ۲۴ عکس رسیده بودیم که همان‌جا روی گوشی موبایلم به خانم افشار نشان دادم. او هم گفت اگر سرمایه‌گذاری و کارهای اجرایی توسط خودشان و دوستان‌شان اتفاق بیفتد، مایل به برگزاری نمایشگاه هستم؟ من هم استقبال کردم که این کار انجام شود.
وی عنوان می‌کند: برگزاری نمایشگاه خیلی سریع اتفاق افتاد. ظرف دو هفته تمام کار‌ها را انجام دادیم چون قرار بود همزمان با نمایشگاه، مجموعه لیدوما لانژ هم افتتاح شود.
این روزنامه‌نگار درباره اتفاق مثبت برگزاری این نمایشگاه می‌گوید: این نمایشگاه ریسکی بود که جواب داد. از لحاظ هنری برای خودم تجربه‌ی خوبی بود چون خیلی از عکاسان مطرح در این حوزه عکس‌ها را دیدند و آن را تایید کردند. از منظر اقتصادی هم برای سرمایه‌گذاران و خودم اتفاق‌های خوبی رخ داد چون مجموع فروشی که داشتیم، به عدد خوبی رسید که برای چنین نمایشگاهی با این ابعاد انتظارات همه را برآورده کرد.
نقیبی با اشاره به تجربه‌ی منحصربه‌فرد این نمایشگاه می‌گوید: تا قبل از این، نمایشگاه عکس فیلم برپا شده بود که سرآمد همه‌ی آن‌ها نمایشگاه‌های عکس عزیز ساعتی بود که از فیلم‌های علی حاتمی و مسعود کیمیایی برپا کرده بود. اما این نوع از نمایشگاه عکس که به شخصیت‌های یک فیلم ارزش افزوده‌ای بدهیم و آن را به نوع دیگری ارائه بدهیم، برای نخستین بار رخ داده است.

من در رسانه‌ها, گفت‌وگوها

گفت‌وگو با روزنامه‌ی «قانون» درباره‌ی «پل چوبي»

تحريم پل چوبي به دليل دعواهاي جناحي بود

گروه فرهنگ و هنر، مرسده مقیمی‌ـ
«پل چوبی»، ادای دینی است به سینمای عاشقانه و کلاسیک؛ فیلمی که تلاش می‌کند در شلوغی‌های سیاست و اجتماع سیاست‌زده از حالِ خوبی که تنها با عشق میسر است، سخن بگوید. «مهدی کرم‌پور» تاکنون فیلم‌هایی نظیر «جایی دیگر» ، «چه کسی امیر را کشت؟» و « تهران: سیم آخر» را در کارنامه دارد. «خسرو نقیبی» نیز علاوه بر اینکه بعد از «جایی دیگر» دوست و همراه کرم‌پور بوده است حضورش در مقام یک فیلمنامه‌نویس در کنار کرم‌پور به عنوان یکی از اعضای انجمن منتقدان سینمای ایران سبب شده تا انتظارات منتقدان از پل چوبی بالا برود. انتظاراتی که او معتقد است پل‌ چوبی آن را برآورده می‌کند. وقتی پل چوبی، آخرین فیلم تحریمی حوزه‌ هنری، پس از حدود دو سال روی پرده رفت، با خسرو نقیبی و مهدی‌کرم‌پور تماس گرفتیم تا از فیلمی که سال‌ها دغدغه آن‌ها بوده است و پس از ساخت هم دو سال در محاق توقیف مانده صحبت کنیم؛ آنان نيز با وجود مشغله‌ این روزهایشان با ما به گفت‌وگو نشستند.

   ایده‌ پل چوبی از کجا آمد و چقدر طول کشید تا به فیلمنامه تبدیل شود؟
 نقیبی: مهدی کرم‌پور را از اولین نمایش «جایی دیگر» می‌شناسم. از همان زمان احساس کردم، دغدغه‌های مشترک داریم. بعد از آن بارها از او شنیدم که فیلم مورد علاقه‌اش «کازابلانکا» است. قصه‌ای بر اساس کازابلانکا نوشته بودم که البته ارتباطی با پل چوبی فعلی ندارد. وقتی مهدی آن را خواند نظراتی داد که بر اساس آن نوشته تغییراتی کرد. بعد هر دو با هم قصه‌ای نوشتیم که با بخش دوم پل چوبی شباهت داشت؛ اما مسئله این بود که فکر می‌کردیم، قصه‌ای را که نوشته‌ایم موتور محرک ندارد. حتی وقتی قصه را با فیلم‌های مهم تاریخ سینما نظیر «بر باد رفته»، «دکتر ژیواگو»  و خود «کازابلانکا» مقایسه کردیم، متوجه شدیم در همه‌ آن‌ها یک شرایط اجتماعی بیرونی بر آدم قاهر است که آنان را در شرایط سخت قرار می‌دهد و به اتخاذ تصمیم‌هایی وامی‌دارد. ما همین بستر را در قصه نداشتیم. به همین خاطر دست نگه داشتیم. تا اینکه اتفاقات 88 افتاد و فکر کردیم حالا می‌شود آن قصه را در این بستر تعریف کنیم. به شمال رفتیم و یک ماه متمرکز روی فیلمنامه کار کردیم پس از آن مشاوران مهدی آن را خواندند و پس از آن‌ها خودمان بار دیگر فیلمنامه را مرور کردیم تا به آن چیزی که مطلوبمان بود، رسیدیم.

   زمانی که گروه بازیگران را انتخاب می‌کردید، با توجه به اینکه اکثرا ستاره‌اند به فکر گیشه بودید یا به سبب توانایی‌هایشان آن‌ها را برگزیدید؟
 کرم‌پور: اصلا کسی را به خاطر گیشه انتخاب نکردیم؛ چراکه هیچ‌کدام از این بازیگران ضامن فروش نیستند. بارها شده که در فیلم‌های مختلف از همین بازیگران استفاده شده و به فروش بالایی نرسیده است و بر عکس فیلم‌هایی بوده‌اند که بازیگران مطرحی نداشته‌اند؛ اما چون فیلم‌های خوبی بوده‌اند به فروش بالایی دست یافته‌اند. ضمن اینکه من به عنوان کسی که سه سال رئیس شورای صنفی اکران بودم، می‌دانم که هرگز فیلمی به یک دلیل نمی‌فروشد؛ بلکه مجموعه‌ عوامل است که فروش یک فیلم را تضمین می‌کند. حالا هم فیلم‌ها به سرعت به شبکه‌ نمایش خانگی می‌آید و هم فیلم‌های روزِ دنیا به راحتی در دسترس مردم قرار دارند و اینکه مردم با وجود این شرایط و ترافیک و قیمت بليت  و… با هم قرار بگذارند و برای دیدن فیلمی به سینما بیایند، اتفاق بسیار خوبی است.

   کار کردن با ستاره‌هایی که هر کدام ویژگی‌های خاص خود را دارند، سخت نبود؟
 کرم‌پور: من از ابتدا با بازیگران مطرح و به قول شما، ستاره کار کرده‌ام و هیچ مشکلی هم نداشته‌ام و به نظرم ما باید کسانی را انتخاب کنیم که مردم دوستشان داشته باشند. بازیگران هم همیشه در کارهای من دیده شده‌اند؛ یا جایزه گرفته‌اند یا برای گرفتن جایزه نامزد شده‌اند، مانند مهناز افشار برای همین فیلم پل چوبی.

   مهران مدیری هرچند ایفاگر نقش کوتاهی است؛  اما این نقش کلیدی است و بناست که عامل پیش‌برنده داستان از جمله سفر خارج از کشور شیرین و شک امیر باشد و نقش منفی فیلم نيز هست؛ اما تشابه عجیب حرف زدن مهران مدیری به کاراکتری که در قهوه‌ تلخ ایفا کرده باعث می‌شود، این نقش به کلیت فیلم نخورد. کمی در این باره توضیح می‌دهید؟
 نقیبی: به نظرم باید به بازیگر مجزا از کارهای مختلفش نگاه کرد؛ به هر حال، مهران مدیری خودش است؛ اما در اینجا من آن طرف کمدی مدیری را اصلا نمی‌بینم حتی اگر حالت صحبت کردنش شبیه به یکی از کاراکترهای کمیکش باشد.
کرم‌پور: من قهوه‌ تلخ را ندیده‌ام، بنابراین نمی‌توانم در این مورد چیزی بگویم؛ اما در مورد کار خودم باید بگویم مهران مدیری قراری را که با نقش و متن گذاشته به خوبی اجرا کرده است و من از حضور او در این کار بسیار خوشحالم.

   شنیده‌ام که در کارهای‌تان فضای صمیمی و رفاقت حکمفرماست درباره‌ فضای کار بگویید؟
 کرم‌پور: به نظرم کار خوب، وقتی شکل می‌گیرد که همگی یکدیگر را به رسمیت بشناسیم و رفاقت میانمان باشد، قرار نیست چیزی را به هم اثبات یا تحمیل کنیم. من دوست دارم بازیگرم دیده شود و اصلا قرار نیست فیلمی بسازم که خودم در آن دیده شوم و به همین دلیل بازیگرانم، همیشه به من اعتماد می‌کنند و می‌دانند که دیده شدن آن‌ها را دوست دارم؛ چراکه آن‌ها تجلی اندیشه‌ من هستند. البته علاوه بر این فضای دوستانه نظم هم وجود دارد. در همه‌چیز فیلمبرداری، صدا، متن، میزانسن، حتی پوسترها و … حضور دارم و بر همه‌ این‌ها نظارت می‌کنم تا درست انجام شود. به نظرم مدت‌هاست دوره‌ مدیریت فردی گذشته است، الان در سراسر دنیا مدیریت به صورت گروهی انجام می‌شود.

   با توجه به گفته‌های آقای نقیبی، شما برای پرداخت فیلمنامه نیاز به یک بستر سیاسی ـ اجتماعی داشتید؛ اما برخی معتقدند که اشاره‌های پل چوبی به جریانات 88 برای جذب مخاطب بوده، آیا همین‌طور است؟
 خسرو نقیبی: چه کار سختی!
کرم‌پور: هیچ آدمی، حاضر نیست برای جذب مخاطب چنین کار سختی انجام دهد. همین حالا فیلم ما دو سال به دلایل مختلف که مهمترین‌اش همین موضوع بوده، توقیف شده است. ضمن اینکه سرمایه‌گذار قبول نمی‌کند برای جذابیت، دست به چنین کاری بزند، سرمایه‌گذار ما دو سال فیلمش توقیف مانده و حالا هم مشخص نیست چقدر از سرمایه‌ای كه گذاشته برگردد؛ اگر می‌رفت، دلار می‌خرید که دردسرش کمتر بود! به علاوه اگر واقعا این موضوع ایجاد جذابیت می‌کند؛ چرا هیچ‌کس حاضر نبود سمتش بیاید؟!

   پس شما این را نمی‌پذیرید که منتقدان فیلم می‌گویند، پل چوبی به سبب مسائل فرامتنی‌اش از جمله استفاده از ستارگان، اشاره‌های مکرر به جریانات 88 و همین‌طور تبلیغ ناخواسته‌ای که حوزه‌ هنری برای آن می‌کند، می‌فروشد؟
 کرم‌پور: در مورد ستارگان که گفتم ما باید کسی را برای ایفای نقش انتخاب کنیم که مردم دوستش داشته باشد. تبلیغ ناخواسته‌ حوزه  هنری برای 6 فیلم دیگر هم بود؛ اما همه آن‌ها نتوانستند به فروش بالایی دست پیدا کنند. به نظرم این‌گونه تحلیل‌ها، توهین به مردم است. این حرف، یعنی مردم گول حضور ستاره‌ها یا اشاره‌های سیاسی را می‌خورند. در صورتی که تصور من از مردم همانی است که 24 خرداد دیدیم. همان مردمی که به درجه‌ای از بلوغ فکری رسیدند که تصمیم گرفتند، برای تغییر سرنوشتشان پای صندوق‌های رأی بروند؛ همین مردم، فیلمی را برای دیدن انتخاب می‌کنند و نمی‌شود در موردشان چنین تحلیل بی‌انصافانه‌ای داشت. ضمن اینکه ما حتی در تبلیغات فیلم اشاره‌ای به تحریمی بودن این فیلم نکردیم چون احساس کردیم مخاطب با این چیزها انتخاب نمی‌کند.

   معمولا منتقدان در جواب اینکه فیلمی خوب فروخته، پس حتما ویژگی‌های مثبتی داشته، چند مثال برای نقض کردنش می‌آورند؛ مثلا فیلمی نظیر اخراجی‌های3 که فروش بالایی دارد ولی فیلم خوبی نیست. این دسته از منتقدان همین را دلیلی کافی برای این می دانند که هر فیلمی که فروش می‌کند، فیلم خوبی نیست.
کرم‌پور: این مردم همان‌هایی هستند که از فیلمی با وجوه جهانی مثل «جدایی نادر از سیمین» استقبال می‌کنند. چرا فقط آن طرف قضیه را نگاه می‌کنید؟ علاوه بر آن به یاد داشته باشید که ما از بخش خصوصی صحبت می‌کنیم، نه فیلم‌هايی که با پشتوانه‌های مختلف ساخته می‌شوند. دولت از فیلم ما حمایت نمی‌کند، حوزه‌ هنری فیلم را تحریم می‌کند، فیلممان مدت زمان مشخصی روی پرده است و برای اینکه به فروش بیشتری دست یابد، چندین ماه روی اکران نمی‌ماند، همچنین فیلم ما را فقط مردم می‌بینند ما نمی‌توانیم ارگان‌های دولتی مختلف از جمله مدارس و ادارات را ببریم تا فیلم را ببینند. به نظرم نباید راجع به مردم این‌طور حرف زد، مردم ما از خیلی از شبه‌روشنفکرهای ما جلوترند و بارها در مناسبات مختلف این را اثبات کردند.
نقیبی: ما سه گروه مخاطب کلاسیک داریم. یک بخش مخاطبان سنتی و مذهبی سینما هستند که اگر نهادی که آن را قبول دارند، فیلمی را حمایت کند، برای دیدنش به سینما می‌روند؛ برای مثال وقتی تلویزیون پشت یک فیلم می‌ایستد یا حوزه‌ هنری یا …
دسته‌ دوم مخاطبانی هستند که  به مخاطب عام و طرفدار سینمای عامه‌پسند موسوم‌اند ؛ زمانی تمامی کمدی‌هایی که ساخته می‌شد به فروش بالایی دست می‌یافت؛ آن زمان هم سینما، تفریح ارزانی بود هم فیلم‌ها خیلی دیر به شبکه‌ نمایش خانگی می‌رسید ولی حالا با عوض شدن شرایط، چند سالی می‌شود که این نوع فیلم‌ها دچار ریزش مخاطب شده است.
نوع سوم مخاطبین را آن دسته‌ای تشکیل می‌دهند که دغدغه‌ فرهنگی دارند و از مخاطب عام فاصله می‌گیرند. مخاطبان، فیلم‌هایی نظیر «جدایی نادر از سیمین»، «گذشته» و در همین دوره‌ اکران «هیس…» و «پل چوبی» از همین دسته‌اند؛ یعنی هدف ما این دسته بوده است. حالا این دسته وقتی از سالن خارج می‌شود، چقدر رضایت دارند آن بخش دوم ماجراست. این مخاطبان خودشان فیلم‌ها را می‌بینند و به یکدیگر توصیه می‌کنند اتفاقی که برای هیس و پل چوبی افتاده است. این دسته تصمیم می‌گیرند به جای صبر کردن و فیلم را در شبکه‌ نمایش خانگی دیدن به سینما بروند و این یک اتفاق فرهنگی است.
به نظرم، این کار صحیحی نیست که این مخاطبان را از هم تفکیک نکنیم. ضمن اینکه یک منتقد هم باید از فروختن یک فیلم خوشحال شود؛ چراکه او هم جزو این چرخه محسوب می‌شود؛ اگر اکران پر رونق باشد مخاطب نوشته‌ او را می‌خواند. علاوه بر اینکه برخی تحلیل‌هایشان غلط از آب درمی‌آید و به نحوی دنبال توجیه‌اند؛ برای مثال 80 درصدکسانی که الان می‌گویند: «پل چوبی به دلایل فرامتنی می‌فروشد»، کسانی هستند که در جشنواره به خود من می‌گفتند فیلم نخواهد فروخت.

   در سکانسی که مهران مدیری به بچه‌ها می‌گوید بهترین راه رفتن است، برخی شما را محکوم می‌کنند به تشویق براي مهاجرت؛ این در حالی است که پایان‌بندی، چندان چنین چیزی را به ذهن متبادر نمی‌کند. آیا واقعا این تشویق به مهاجرت در فیلم وجود دارد؟
 نقیبی: چه جالب! اتفاقا چند روز پیش، منتقدی می‌گفت؛ چرا فیلم‌های ایرانی من جمله پل چوبی از مهاجرت یک دیو می‌سازند؟!
کرم‌پور: واقعا ما مسئول توضیح دادن به این کج‌فهمی‌ها نیستیم؛ وقتی کسی می‌خواهد با شخصیت منفی فیلم همذات‌پنداری کند، مشکل اوست! فیلم ما راوی دارد و آن راوی امیر است، او ابتدا می‌خواهد برود ولی در پایان با اینکه هم همسرش کار اقامتشان را درست کرده و هم می‌تواند با نازلی به هلند برود، هیچ‌کدام را انتخاب نمی‌کند و می‌ماند و در نریشن تصریح می‌کند که باید بمانم و به نسل بعدی بگویم که چه اتفاقاتی افتاده است. مخاطب باید با قهرمان فیلم جلو برود نه با شخصیت منفی آن!

   فیلم دچار ممیزی شده است، این نسخه‌ای که روی پرده است چه تفاوتی با نسخه‌ اصلی دارد؟
 نقیبی: این فیلم با نسخه‌ای كه در جشنواره‌ فیلم فجر به نمایش در آمد؛ هیچ تفاوتی ندارد و تنها چهار عنوان به آن اضافه شده آن هم برای اینکه دیدیم خیلی‌ها می‌گویند؛ چرا این اتفاقات پشت سر هم می‌افتد و دیدیم متوجه گذر زمان نشده‌اند ما هم زمان‌ها را مشخص کردیم؛ اما نسخه‌ اصلی قبل از نمایش در جشنواره 9 دقیقه ممیزی شد.

   یکی از مسائلی که حوزه‌ هنری برای تحریم پل چوبی مطرح کرده بود، ضد خانواده بودن و طرح خیانت در فیلم بود؛ حال آنکه چیزی‌كه ما در فیلم می‌بینیم تنها شک طرفین به یکدیگر است. کمی در این باره توضیح می‌دهید؟
 نقیبی: شک، عنصر پیش‌برنده‌ درام است؛ ولی در فیلم اصلا خیانتی اتفاق نمی‌افتد. مرد می‌خواهد به یک دوست قدیمی كمك کند و زن هم برای انجام کاری که همسرش به او محول کرده به خارج از کشور رفته است. روزی که مهناز افشار برای این نقش آمد، ما به او گفتیم این نقش باید کاملا بی‌گناه ایفا شود و این معصومانگی حالا هم در بازی او کاملا پیداست و چنین زنی اصلا نمی‌تواند به همسرش خیانت کند.
کرم‌پور: ما از همان ابتدا با دو سوءتفاهم مواجه بودیم، یکی سوءتفاهم ارشاد بود که مسئله‌اش اشارات فیلم به حوادث 88 بود و سوءتفاهم دوم هم بحث ضد خانواده بودن و خیانت بود که حوزه‌ هنری مطرح کرد که البته بحث حوزه‌ هنری واقعا به دلایل دیگری بود و به خاطر اهدافی دست به این کار زدند وگرنه به فرض پل چوبی در مورد خیانت! فیلم آقایان کاهانی و حقیقی چه ارتباطی با خیانت داشت؟! این یک اتهام دور از این فیلم‌ها بود. یکی از تهیه‌کنندگان وابسته به این نهاد، استارت این جریان را در برنامه‌ هفت زد؛ چراکه می‌خواست با معاونت سینمایی تسویه حساب کند! قضیه‌ تحریم فیلم‌ها از سوی حوزه بیش از اینکه علتی داخل فیلم‌ها داشته باشد، دعواهای جناحی پشتش است.

   این ایراداتی كه مطرح شده است، همگی بعد از پروانه‌ ساخت و نمایش بود؟ مانند سایر فهرست تحریمی حوزه یا نه پیش از آن هم با مشکل مواجه شدید؟
 کرم‌پور: این فیلم از ابتدا مشکلاتی داشت. 12 هفته من جلسات مختلف رفتم تا پروانه‌ ساخت گرفتم، پس از آن هم برای نمایش در جشنواره دو اصلاحیه خورد؛ اما وقتی در بسیاری از موارد از جمله بهترین فیلم، کاندیدای دریافت جایزه بود، دیگر نباید با مشکل و تحریم مواجه می‌شد. این سانسورهای موازی بسیار خطرناک است. حتی در یک نظام کاملا سرمایه‌داری، مثل آمریکا قوانین ضد انحصاری وجود دارد و به موجب این قوانین نمی‌شود تمامی تولیدات متعلق به یک کمپانی باشد. امروز در کشور ما، حوزه‌ هنری هم سرمایه دارد، هم خبرگزاری، هم سینما، هم روزنامه؛ شهرداری و تلویزیون و خود ارشاد هم مثل حوزه‌ هنری تمامی این‌ها را در اختیار دارند. در واقع، ما به عنوان بخش خصوصی با چهار نهاد قدرتمند مواجهیم. گاهی خیلی از فیلم‌هایی که می‌فروشند به خاطر حمایت همین نهادهاست. حوزه‌ هنری فیلمی را که می‌خواهد بفروشد 10 هفته در سینماهایش اکران می‌کند. شهرداری تبلیغات گسترده انجام می‌دهد، تلویزیون دائما تیزر پخش می‌کند و دولت هم به راحتی بودجه در اختیار قرار می‌دهد. در این شرایط وقتی کسی می‌آید و به طور مستقل فیلمی می‌سازد درباره‌ دغدغه‌های خودش که ممکن است این نهادها خوششان نیاید، آن فیلم را از حمایت‌های خود محروم می‌کنند، حوزه‌ هنری یک طور، شهرداری و تلویزیون و… هم به نحوی دیگر. چون تو می‌خواهی با آن‌ها رقابت کنی و آن‌ها این را نمی‌خواهند. برای مثال همین چند وقت پیش، ما یک ون مقابل سینما آزادی گذاشتیم و گفتیم هرکسی که دوست دارد پل چوبی را ببیند و در سینما آزادی نمی‌تواند، سوار شود تا به سینمایی که فیلم را نمایش می‌دهد برود، همین رقابت کوچک را هم نتوانستند ببینند. بعد از اینکه چند بار ون پُر شد تماس گرفتند تا اماکن بیاید و جلوی کار را بگیرد!

   با توجه به اینکه سینماهای حوزه‌ هنری را در اختیار ندارید و اکثر سینماهای شهرستان‌ها متعلق به حوزه است، چقدر متضرر شده‌اید؟
 کرم‌پور: به هر حال تمامی فیلم‌های تحریمی حوزه متضرر شده‌اند ما هم از این قاعده مستثنا نیستیم؛ اما بازنده‌ واقعی این بازی خود حوزه است؛ چراکه می‌خواهند رابطه‌ مردم را با اثری که خودشان دوست ندارند، قطع کنند و هرگز موفق نمی‌شوند همان‌طور که تا به حال نشده‌اند.

   آقای نقیبی، شما به عنوان یک منتقد و فارغ از اینکه عضوی از فیلم هستید نظرتان درباره آن چیست؟ آیا انتظاراتی که از فیلمسازان دیگر دارید در فیلم خودتان برآورده کرده‌اید؟
 نقیبی: وقتی که با فیلم به عنوان یک منتقد مواجه می‌شوم، طبعا سلیقه‌ خودم را به سلیقه‌ سایر منتقدین ارجح می‌دانم و این فیلم با سلایق من سازگار است و انتظاراتم را برآورده می‌کند و دوست داشتم چنین فیلمی را روی پرده ببینم. علاوه بر اینکه وقتی فیلمسازی به وقایعی که در زمان خودش می‌افتد، توجه داشته باشد و واکنش نشان بدهد، قابل احترام است؛ چراکه عمده‌ فیلمسازها به سمتش نمی‌روند. علاوه‌ بر اينكه فیلم قصه‌اش را درست تعریف می‌کند و ساخت خوبی هم دارد، باعث می‌شود من به عنوان منتقد کار را دوست داشته باشم.

لینک در روزنامه‌ی قانون:
http://www.ghanoondaily.ir/Default.aspx?NPN_Id=268&pageno=1
http://www.ghanoondaily.ir/?News_Id=25653